سرگرمی&باحال |
|||
سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:, :: 19:13 :: نويسنده : محمد مهربانی
لارستان » عنوان عمومی منطقه ای در جنوب شرقی استان فارس است. این ناحیه به دلیل واقع شدن در پس کرانهُ خلیج فارس ، در طول تاریخ ، اهمیت داشته است. در قرون هشتم و نهم و دهم قمری تجّار این منطقه با محافل تجاری خلیج فارس و اقیانوس هند رفت وآمد و مراوده داشتند. رواج سکّه « لاری » در این دوره نشان از رونق اقتصادی آن دارد. در سالهای حضور پرتغالی ها در خلیج فارس ، امرای لارستان بارها به مثابه مرزداران ایرانی با آنان جنگیدند و از تمامیت اراضی کشور خود دفاع کردند. لارستانی ها در اخراج پرتغالی ها از قشم و هرموز نقش بسیار مهمی ایفا کردند. کهن ترین بنای تاریخی لارستان – مربوط به دوران اشکانیان در دو هزار سال قبل – آتشکدهُ کاریان ( kāryān ) است ،که یکی از سه آتشکده بزرگ ایرانی در دوران قبل از اسلام است و نام آن را به زبان فرس قدیم ، « آذر فَرَنْبَعْ »گفته اند. بنای این آتشکده اکنون به صورت تلی از خاک به نام تمب تشی ( tomb taši ) ، در نزدیکی روستای کاریان ، از توابع بخش جویم به چشم می خورد وجود راه های باستانی که از فیروز آباد و استخر از طریق خنج، و علامرد شت ( alāmarvdašt ) و فال ( fā l ) به طرف بندر باستانی سیراف ، و جنوب می رفته است و آثار بر جای مانده در این مسیر ، از نشانه های وجود فرهنگ و تمدن پیش از اسلام در این منطقه است. نام این شهر در متن های تاریخی پیش از اسلام به شکل های مختلف آمده است که از آن جمله در شاهنامهُ فردوسی لاد و در تاریخ طبری اَلار ( alār ) و در متن های ارمنی پیش از اسلام گلار ( gelār ) ذکر شده و مشخص می شود که نام کنونی برگرفته از اسامی پیش از اسلام می باشد که در طول زمان ، به دلایل مختلف ، تغییر شکل یافته است.
از جمله بناهای تاریخی پیش از اسلام در لارستان آتشکدهُ کاریان ، قلعهُ اژدها پیکر در لار ، آتشکدهُ محلچه ( mahlačeh ) در بین راه اصلی لار به شیراز ، قلعهُ سفید خنج ،قلعهُ فرشته جان ، قلعهُ ایلود ، کاروان سراهای واقع در بین جادهُ خنج ، قلعهُ ایلود ، کاروان سراهای واقع در بین جادهُ خنج به فال و فال به سیراف ، قلعهُ جبرئیل در بنارویه ، قلعهُ کیقباد در جویم ، و آثار و بقایای جادهُ باستانی عصر ساسانی بین جویم و جهرم و بین فال به سیراف و فیروزآباد به خنج و خنج به کاریان را می توان ذکر کرد. قلعه افسانه ای اژدها پیکر : شهر لار در سینهُ قلعه ای بزرگ و باستانی قرار دارد که آن را اژدهاپیکر می نامند. قدمت آثار و بقایای آن به دورهُ ساسانی باز می گردد . استحکامات و تأسیسات داخلی آن چنان محکم و استوار بوده است که در قدیم آن را طلسم کیانی می نامیده اند . برفراز این کوه عظیم ، چاهی از دل سنگ تراشیده شده که به دولاب مشهور است و دربارهُ آن داستانها و افسانه های بسیاری گفته می شود که قدیم ترین این روایات در تحفةالغرائب ، از نوشته های عصر صفویه آمده است ترکیب قومی و نژادی مردمی که در ناحیهُ لارستان قدیم ( شهرهای بندرلنگه ، لامرد ، بندرعباس و لارستان ) زندگی می کنند ، در سه دورهُ مختلف به این ناحیه مهاجرت کرده ، در آن ساکن شده اند. دورهُ اول که از قرن اول تا پنجم قمری تداوم داشته است. در این دوره دو گروه قومی بزرگ وارد منطقه لارستان شده اند گروه اول در تاریخ به نام اقوام لاری و لاروی ( مسعودی ، 1344 ، ص 167 ) از تیره های اصیل آریایی محسوب میشدند و به زبان ویژه ای معروف به لاری تکلم می کرده اند سکونتگاه اولیهُ آنان مناطق صیموره ، سوباره و تانه معروف به سواحل لاری در مجاورت دریای لاروی ، از سواحل جنوبی هندوستان بوده است. گروه دوم دسته های مهاجر از اعراب طایفهُ جلندی ( jollandi ) هستند که در اوایل قرن های اسلامی ، به سواحل جنوبی مهاجرت کرده ، بعدها در ناحیه جویم در شمال لارستان کنونی ساکن شده اند. نام رئیس قبیلهُ این اعراب احمد بن الحسن الازدی بوده ، و از این رو جغرافی نویسان قرن های آغازین اسلامی این منطقه را جویم ابی احمد نامیده اند. این گروه از یمن و عمان ساحلی به نواحی جنوب ایران مهاجرت کردند و بعدها تحت تأثیر فرهنگ ایرانی قرار گرفتند و حتی زبان آنان به لاری تغییر یافت.
دوره دوم که از قرن پنجم تا دهم قمری تداوم داشته است. در این دوره گروه های زیادی از ترکان سلجوقی به نواحی لارستان مهاجرت کرده اند که بازماندگان آنان هم اکنون در خنج ساکن هستند. حملهُ مغولان نیز باعث مهاجرت گروه های زیادی از طوایف ترکمان و مغول به لارستان شد که بیشتر آنان در نواحی لامرد و در منطقه ای به نام تراکمه ( tarākomeh ) سکونت گزیدند. در قرن هفتم قمری مهاجرت تعداد زیادی از سادات بنی عباسی به نواحی جنوب و جنوب شرقی لارستان صورت گرفت که مقبرهُ رهبر آنان به نام شاه سیف الله قتال در روستای عمادده ( emāddeh ) واقع است. دوره سوم که دارای اهمّیت بسیاری است و از قرن یازدهم قمری شروع شده ، تا کنون ادامه دارد. پس از آن که شاه عباس صفوی در سال 1010 ق لارستان را فتح کرد ، دو تغییر عمده در زندگی اقوام ساکن منطقه به وجود آمد. تغییر اول ورود گستردهُ اقوام ترک و لر به لارستان است ، ( طوایف و تیره های مختلف قشقایی ، دولخانی و نفر ) که اکنون در منطقه ساکن هستند. هم چنین اقوام لر نیز در منطقهُ لامرد و نواحی شمالی خنج ساکن شدند و مهم ترین آبادی و محل سکونت خود را گله دار نامیدند. تغییر دوم تقویت روز افزون تشیع در منطقهُ لارستان بود که از دورهُ صوفیه تا کنون ادامه داشته است. از این دوره به بعد لارستان دارای دو نوع ترکیب مذهبی تسنّن و تشیع شده که جلوهُ خاصی به حیات اجتماعی آن داده است. ما لچانوا زبان شناس معاصر روسی می گوید که پایه اصلی زبان لاری از مجموعه لغات سنتی تمام ایران تشکیل می شود. او یکی از محققانی است که درباره ی لار و لهجه هایش دست به قلم برده است و این جمله را پس از تحقیقی دقیق و موشکافانه در کتاب خویش ثبت کرده است و وی از اولین پژوهشگرانی است که واژه ی(زبان ) را برای لار بکار میبرد . او در بخش خط سیر کلی رشد تاریخ لهجه ها می گوید: زبانی وجود ندارد که لاری با آن از لحاظ لهجه تناسب نداشته باشد. در محدوده زبانهای گروه جنوب غربی ایران نزدیکترین لهجه به زبان لاری، فارسی است ولی نه آنچنان که آن را لهجه دیگری از آن زبان به شمار آورد. با این حال لاری خصوصیات مشابه ای با زبانهای گروه شمال غربی از جمله: کردی– آبدری– سیوندی و بلوچی دارد، اما خود سیاق زبانشناختی ویژه ای دارد . وسعت جمعیتی و جغرافیایی کاربرد گویش لاری، و داشتن بیش از 8 لهجه (فرامرزانی- خنجی- اوزی- گراشی- فیشوری- فداغی- کومزاری- بیخه ای- بستکی) و ارتباط تنگاتنگ لهجه های بندری(کلیه بنادر استان ساحلی و بوشهر ) و قشمی- لارکی -کومزاری خارکی تا آنجا که می توان آنها را از لهجه های لاری دانست، این گویش را از اهمیت بسیار زیادی در زبان شناسی ایران برخورد کرده است. لارستانی گنجینه متمول واژه هاست و از لحاظ مردم شناسی ، فرهنگ ، مهاجرت نژاد ها و اقوام ، همچون دریایی است که غرور در آن راهگشای بسیاری از نایافته های تاریخی – فرهنگی است. ارتباط و نزدیکی لاری با گویشهای کردی ، بلوچی ، تالشی ، تاجیکی ، تاتی ، آذری و از همه مهمتر تعلق اکثر ریشه های مشتق از زبان فارسی استان و استفاد واژه ها و شیوه های صرف فعل از زبان پهلوی میانه و نزدیکی و همانندی شگفت بین لاری پهلوی شیرازی ، همه اینها غنا و پرباری این گویش را مصداق وگواه است. تأثیر گویش کردی در لاری در طی قرن پنجم هجری قمری به بعد و به دنبال تشکل سیاسی ملوک شبانکاره در فارس صورت گرفته است. به هر روی آغازگر پژوهشهای جدید در گویش لاری ، اسکارمان آلمانی بوده است ، وی در مقاله خویش که در سال (1990م) به چاپ رسید اصطلاحات کوتاه و فرمهای صرف فعل را به طور مختصر مورد بررسی قرار داد. صرف فعل در گویش لاری ، تفاوتهای بارز و آشکاری با فارسی کنونی دارد. مهمترین و عمده ترین تفاوت ، تمایز صرف افعال لازم و متعدی در زمان گذشته می باشد. در صرف افعال لازم ، از شناسه های پسین و افعال متعدی از شناسه های پیشین استفاده می شود. تاریخنویسان در نوشتههایشان هرگز ویژگیهای زبان وگویش مناطق مختلف را ثبت نکردهاند و توصیف محلها و طوایف، زبان و لهجهها را مورد توجه قرار ندادهاند. اُسکارمان نخستین کسی است که در سال 1907 میلادی، لهجهء لار را مورد بررسی قرار داده است، اما تحقیقات او هرگز از جملات کوتاه مصدری تجاوز نکرده. او تنها به این نتیجه رسیده است که گراش، اوز و بستک به لهجهء لاری صحبت میکنند.[1] بعدها در سال 1945 م. راما سکویچ، تنها چند مدرک مکتوب از زبان لاری به دست میدهد که عبارتند از: 1- 55 دوبیتی از اشعار محلی سرایی به نام ملابخشی، متخلص به مهجور. 2- شعر معروف قحطی لار که آن نیز اثر مهجور است. 3- دو حکایت فکاهی کوچک. راماسکویچ اظهار تأسف میکند که نتوانسته است، همانند اسکارمان مدارک لازم راجع به لهجههای لارستان را تهیه کند.[2] کوجی کامیوکا و منیر و یامادا، در سال 1945 م. با انتشار کتاب »لغات اساسی لاری« قدمی سترگ در این راه برداشتند. »مالچانوا« در سال 1982 م. پرفسور شروو در سال 1989، استاد احمد اقتداری با انتشار فرهنگ لارستانی و ضبط و ثبت بیش از پنجهزار واژهء اساسی، در سال 1334 ش. و محمدباقر وثوقی با نگارش »لار شهری به رنگ خاک« رد سال 1369 ش. از جمله پژوهشگرانی هستند که در زمینهء زبان لارستانی تحقیقاتی را به انجام رسانیدهاند و این در حالی است که گویش »لارستانی گنجینهءمتمول واژههاست
زبان لارستانی گنجینه ی واژه ها است، و از لحاظ مردم شناسی، فرهنگ، مهاجرت نژادها و اقوام ، همچون دریایی است که تفکر و اندیشه در آن راهگشای بسیاری از نایافته های تاریخی- فرهنگی است . ارتباط و نزدیکی زبان لاری با گویش های کردی، بلوچی، تالشی، تاجیکی، تاتی، آذری و از همه مهمتر تعلق اکثر ریشه های اسامی لاری به ریشه های مشتق از زبان فارسی باستان ، و استفاده واژه ها و شیوه های صرف فعل از زبان پهلوی میانه و نزدیکی و همانندی شگفت بین زبان لاری و پهلوی شیراز ی، همه اینها غنا و پرباریاین گویش را مصداق و گواه است.
دوره سوم که دارای اهمّیت بسیاری است و از قرن یازدهم قمری شروع شده ، تا کنون ادامه دارد. پس از آن که شاه عباس صفوی در سال 1010 ق لارستان را فتح کرد ، دو تغییر عمده در زندگی اقوام ساکن منطقه به وجود آمد. تغییر اول ورود گستردهُ اقوام ترک و لر به لارستان است ، ( طوایف و تیره های مختلف قشقایی ، دولخانی و نفر ) که اکنون در منطقه ساکن هستند. هم چنین اقوام لر نیز در منطقهُ لامرد و نواحی شمالی خنج ساکن شدند و مهم ترین آبادی و محل سکونت خود را گله دار نامیدند. تغییر دوم تقویت روز افزون تشیع در منطقهُ لارستان بود که از دورهُ صوفیه تا کنون ادامه داشته است. از این دوره به بعد لارستان دارای دو نوع ترکیب مذهبی تسنّن و تشیع شده که جلوهُ خاصی به حیات اجتماعی آن داده است. زبان لاری در زبان اصیل لارستانی، واژهء »قاف« وجود ندارد و به صورت »کاف« تلفظ میشود. مطلبی که در مورد زبان لارستانی شایان ذکر است، آنکه برای زبانهای این منطقه گسترده نمیتوان درختی تناور به عنوان اصل برگزید و لهجههای محلهای دیگر را به عنوان شاخههای آن به حساب آورد، بلکه با تمام رابطهء تنگاتنگی که بین آنها وجود دارد، همه در عرض همدیگر قرار میگیرند و هیچ کدام صفت مادری بر گویشهای دیگر ندارند، چرا که هر کدام ویژگیهای منحصر به فرد خود را شامل هستند. نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ قصد دارد مطالب متنوعی را از سراسر جهان- ایران و به خصوص لارستان را برای شما بازدید کنند گان گرامی به نمایش بگذارد آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |